مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

53ماهگی

نازنین پسرم پنجاه و سه ماهگیت مبارک گلم یه ماه دیگه هم از حضورت تو زندگیمون گذشت و ما با در کنار تو بودن عشق میکنیم چه خوبه که این روزا هستی و ما در برابر مشکلات همه چی رو فدای یه تار موی تو میکنیم عزیزم امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی برات بهترینا رو آرزو دارم پسر خسته مامان همیشه گوجه کباب رو تو میزنی اصلا قانون گذاشتی اینو خودت ساختی و رفتی عکس گرفتی تازه دیدمش قربونت برم   ...
8 آبان 1394

موی کوتاه

عشقم امروز موهاتو کوتاه کردی به بابات گفتم موهاشو کوتاه کنیم و باباتم گفت باشه اما خیلی وول زدی و یکم حرصش دادی بعدشم حمومت کردیم و موهات رو سشوار کشیدیم اما اونقد گریه کردی و گفتی این مدلی نه تا دوباره موهاتو صاف کردیم قربونت برم کوچولو دو تا ازنقاشیهاتم هست که ادامه مطلب برات میزارم فدات شم مامان و بچه اش رو کشیدی و منو بابات ذوق مرگ شدیم ببخش حجمشو که کم کردم یه قسمتاییش کات شد اینم یکی دیگه که بعدش بی حوصله کشیدی قربونت برم نقاش کوچولو ...
26 دی 1393

عکسای این مدت

پسرم خيلي وقته عكساتو نذاشته بودم امروز ديگه تصميم گرفتم هر جوري شده عكساتو بذارم و خدا رو شكر كه مشكلي نداشتم ببخش مامانتو اما اين سيستم ذغاليمون اذيت ميكنه سفر یهویمون به شمال که حتی لباس هم نداشتی(رامسر) جاده جواهر ده پارک جنگلی تو ویلا با اینکه هوا سرد بود اما عرق کرده بودی و سرت خیس آب بود به قول خودت مسجد درست کردی(گلدسته) میدوون اسبی بازار تره بار پارک جلوی پارسیان قربونت برم اینجا یه کم چشمت معلومه(بستنی گرفتیم و زود اومدیم خونه گفتی من با نون میخوام) بعد از خوردن بستنی شب تولدت و کیک اول صبح روز تولدت گفتم حاضر شو خا...
15 تير 1393