همدردی
مانی جونم این شعر رو واسه زلزلهء بم گفته بودم چند روز پیش باز هم یه زلزله تو تبریز اتفاق افتاد اگر چه به اون بزرگی نبود اما خیلی دلخراش و ناراحت کننده بود
اونقد از زلزله متنفرم از هیچ چیز دیگه ای به این اندازه بدم نمیاد
مامان روز بعد از زلزلهء بم اونجا بود و صحنه های بدی رو تجربه کرد.
آرزو میکنم هیچ کس همچین صحنه هایی رو تجربه نکنه.
وسعت این غم بزرگ عمر تموم آدماست فاصلهء خنده و اشک تقصیر این ثانیه هاست
تمام لحظه های سرد تمام گریه های داغ در به دریِ آدما به گردنِ پس لرزه هاست
به آدما نگاه کن به قلب پاره پاره شان نگاه منتظر هنوز به انتظار آشناست
نگاه کودکانه ای منتظر جنازه هست جنازه ای که گم شده تو خلوت خرابه هاست
ببین چه ساده رفته اند به آسمان عاشقی و عاشقانه پر زدن همیشه اولین دعاست
صدای عاشقانه ای همیشه در وجود من صدای خنده های تو تو دفتر خاطره هاست
نگاه مهربان تو نمیرود ز یاد من نگاه صادقانه ات سکوت عاشقانه خواست
تو رفته ای از این دیار تو رفته ای به آسمان محبت وجود تو همیشه در درون ماست
همیشه ساده رفته اند همیشه ساده میروند نشانه های سادگی تو کفش پا برهنه هاست
قسم به چشم خیسشان به حرمت نفس زدن همیشه بهترین غزل برای تک ستاره هاست
الهی بتونیم باهاشون همدردی کنیم
الهی دیگه همچین اتفاقی نیفته
آمین