مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

این چند روز

1390/5/7 15:05
234 بازدید
اشتراک گذاری

مانی جونم ببخشید که چند روزی چیزی واست ننوشتم.

سه شب بیش به حدی بیقراری کردی که داشتم دیوونه میشدم و کاری از دستم بر نمیومد.

از ساعت ١ شب تا ١١ صبح بیدار بودی.

چون شبای قبلش هم نخوابیدی و روزش هم من فرصت خواب نداشتم ٤٨ ساعت بود که نخوابیده بودم و حالم خیلی بد بود.

عزیزم از اینکه نمیتونستم کاری کنم که آروم شی ناراحت بودم و بیخوابی هم خیلی حالم رو بد کرده بود احساس میکردم دارن تمام دندوونامو میکشن.ساعت ١١ که خوابیدی دو ساعت فرصت خواب داشتم اما بعدش دوباره بیدار شدی و منم بیدار شدم.

بعد از این ماجرا تصمیم گرفتم که هر شب حمومت کنم تا خوابت تنظیم شه و الان دو شبه که همی کارو کردم و تاثیر داشته.

فردا روز واکسنته و من خیلی دلشوره دارم اهی فدات شم مامان اصلا نمیدونم که چه کار کنم غصه ام گرفته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ماهان
11 مرداد 90 23:38
بابا مانی جون خیلی قویه