مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

مامانت غمگینه

1390/10/21 13:05
620 بازدید
اشتراک گذاری

مانی جونم مامان همیشه واسه ناراحت بودن و غمگین شدن یه چیزایی داره

امروز از اون روزاست

به خاطر یه مساله ای خیلی ناراحتم

نگرانم و دارم داغون میشم

خوبه که تو هستی

اما ای کاش بزرگ بودی و دستتو میکشیدی رو صورتم واشکامو پاک میکردی و میگفتی مامان نگران نباش

نمیخوام شعاری حرف بزنم و حرف دلمو نگم

بعضی ها  میگن خوبه که هستی و من با نفسات و با خنده هات و با دیدن تو غمامو فراموش میکنم

اما من نه

با بودن تو سعی میکنم آروم تر باشم

میگم خوبه که هستی چون حواسم با تو یه کمی از مساله دور میشه اما نه اینکه یادم بره

با خنده هات و با نگاهت جون میگیرم اما غمم از یاد نمیره

تو مهم ترینی

اما همهء آدما عزیزاشونو دوست دارن و از ناراحت بودنشون غمگین میشن

من ..........

ای کاش

ولش کن تا وقتی بخوای اینارو بخونی ممکنه خیلی چیزا تغییر کرده باشه

چرا بیشتر توضیح بدم

مامانو ببخش اگه نگرانیهاشو به تو هم انتقال میده

دوست دارم

تو واسه من معجزه ای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله خاطره
21 دی 90 14:51
سلام عزیزم انشالله هیچوقت غمگین نبینمت
نارینه
22 دی 90 14:37
منم بعضی وقتا میگم کاش آدما میتونستن فقط یه روز ... یه روزه ناقابل .. به خودشون فکر کنن و اینقدر غصه ی غصه های بقیه رو نخورن ... دلت شاد عزیزم
مامان ماهان
22 دی 90 15:26
عزیزمی نبینم غصه داشته باشی و ناراحت باشی همه چیز با توکل به خدای مهربون درست میشه تا مانی جونو داری غمی نداری که
مامان گیسو
24 دی 90 18:46
الهی هیچ وقت غم نداشته باشه دل مهربونت می بوسمت