مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

خووووووووووووووون

1390/11/27 20:56
550 بازدید
اشتراک گذاری

مانی جونم دم غروبی قطارت رو روشن کردم تا با دیدنش شاید هوس کنی بری سمتشو چهار دست و پا بری اما حسابی حالمو گرفتی

فقط نگاش میکردی و ذوق میکردی

منم جمعش کردم و رفتم تو اتاق و دقتی اومدم دیدم یه صدایی مثه دندون قروچه(کشیدن دندونای بالا به دندونای پایین)در میاری

تعجب کردم!

وا مگه دندون بالاتم در اومده؟!!!!!!!!

گذاشتمت تو تختت تا ببینم

دهنت رو که بازکردی پر خون بود

مُــــــــــردم

از ترس داشتم سکته میکردم

یهو به خودم اومدم که زنگ بزنم بالا

به مامانیت گفتم

مامانیت درست متوجه نشد چی میگم و فکر کرد میخوام خبر دندون در آوردنت رو بدم

دوباره گفتم دهنش پُـــــــــرٍ خونه

مامانیت گفت الان میام پایین

با امیر مهدی اومدن و وقتی دید گفت چیزی نیست چون لثه اش میخاره اینجوری میکنه

بعدشم عمه سمیه ات و عمه رویات که میخواستن برن خونه هاشون اومدن یه سری بهت زدن

دور و برت که شلوغ شد کارت یادت رفت و دیگه اونجوری نکری

الانم مثه یه فرشته خوابیدی

الهی فدات شم

صرفا جهت نمایش

big bear

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله خاطره
28 بهمن 90 16:42
این اتفاق ها واسه بچه ها زیاد پیش میاد زیاد نگران نباش چه عکس خوشگلی مانی نازمو ببوس
زهره مامان نیایش
30 بهمن 90 21:10
مبارک باشه عزیزم ولی مامانی رو حسابی نگران کردی ها
مامان آرتین (شازده کوچولو)
1 اسفند 90 12:49
وای په نازه این پسر. لباسش هم مثل لباس آرتینه. انشالله بقیه دندوناشو بدون درد دربیاره
مامان ماهان
4 اسفند 90 7:48
خداااااااااااااااااای من خیلی ناززززززززززززززززززززی مانی جونم مثل ماه می مونی بوووووووووووووووس