این مدت
مانی جونم یه چند روزی هست که به وبت سر نزدم
از بیماریت بگم
روز یکشنبه ٧ اسفند بردیمت متخصص خودت و گفت که سرما نخوردی و اسم مریضیت "رزه اویدا" یه همچین چیزیه
دکتر گفت این بیماری با تب خیلی شدید که حتی باعث تشنج هم میشه همراهه
سه روز تب و سه روز جوش ریختن بیرون
دارویی جز تب بر واسه تب نداره
و چون چشمت هم اشک میومد یه پماد استریل داد
البته دکتر گفت که احتمال اسهال هم هست که خوشبختانه تو نشدی
گفت تا سه روز که جوش میریزی حمام نکنی
خدا رو شکر همه چی به خیر گذشت
دیروز واسه اولین بار دست زدی و من خیلی خوشحال شدم
این روزاخیلی بلا شدی
وای همچین میرقصی که نگو
بای بای هم میکنی
راستی مامان رابطهء پات با شیر خوردنت چیه که موقع شیر خوردن پاتو با دستت میگیری و میاری تو صورت من؟!!!!!!
چند روزه که من میگم میخورمت و تو هم میخوای فرار کنی اما نمیتونی
دیروز تولد امیر مهدی بود اما شب قبلش یه کیک گرفته بودن و واسه ما هم آوردن عمه سمیه ات دیروز اومد و توضیح داد که جشن نگرفته بودن و واسه هدیه هم تشکر کرد
راستی خونه تکونی مون هم با کمک تو در حال پیشرفته
ممنونم که اذیت نمیکنی
ما خیلی خیلی دوست داریم تو بهترین اتفاق زندگیمونی
پ.ن:دوستای خوبم که سر میزنید ازتون ممنونم به زودی بهتون سر میزنم