مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

این مدت

1390/12/11 22:26
323 بازدید
اشتراک گذاری

مانی جونم یه چند روزی هست که به وبت سر نزدم

از بیماریت بگم

روز یکشنبه ٧ اسفند بردیمت متخصص خودت و گفت که سرما نخوردی و اسم مریضیت "رزه اویدا" یه همچین چیزیه

دکتر گفت این بیماری با تب خیلی شدید که حتی باعث تشنج هم میشه همراهه

سه روز تب و سه روز جوش ریختن بیرون

دارویی جز تب بر واسه تب نداره

و چون چشمت هم اشک میومد یه پماد استریل داد

البته دکتر گفت که احتمال اسهال هم هست که خوشبختانه تو نشدی

گفت تا سه روز که جوش میریزی حمام نکنی

خدا رو شکر همه چی به خیر گذشت

دیروز واسه اولین بار دست زدی و من خیلی خوشحال شدم

این روزاخیلی بلا شدی

وای همچین میرقصی که نگو

بای بای هم میکنی

راستی مامان رابطهء پات با شیر خوردنت چیه که موقع شیر خوردن پاتو با دستت میگیری و میاری تو صورت من؟!!!!!!

چند روزه که من میگم میخورمت و تو هم میخوای فرار کنی اما نمیتونی

دیروز تولد امیر مهدی بود اما شب قبلش یه کیک گرفته بودن و واسه ما هم آوردن عمه سمیه ات دیروز اومد و توضیح داد که جشن نگرفته بودن و واسه هدیه هم تشکر کرد

راستی خونه تکونی مون هم با کمک تو در حال پیشرفته

ممنونم که اذیت نمیکنی

ما خیلی خیلی دوست داریم تو بهترین اتفاق زندگیمونی

 

پ.ن:دوستای خوبم که سر میزنید ازتون ممنونم به زودی بهتون سر میزنم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

Marzieh
11 اسفند 90 21:26
خدارو شکر که مانی جان بهتره ایشالله همیشه سلامت و قبراق باشه امیدوارم به زودی اینترنت پر سرعتتون راه بیفته و خونه تکونی هم زودی تموم شه
خاله ی ستاره
12 اسفند 90 9:58
ماشالا جیگر شده هاااااااااا میشه از جای من بوووووووس محکم محکم ازش بکنید؟ میسی
نارینه
13 اسفند 90 16:35
سلام دوستم ... بازم که حرکت انتحاری انجام دادی !!!!!!!!!!!!!!!!!! منم هر وقت که دارم کمد میتکونم اول میرم سراغ فیشها و ته چکهای بانکی ... ولی دور نمیریزمشون ... میچپونم یه جای دیگه !!!!!!! خداروشکر که مانی جون بیماری رو به سلامت گذروند ... اون حرکتی هم که گفتی ( گرفتن پا موقع شیر خوردن ) مثل همون حرکت آدم بزرگاست که وقتی میرن توی فکر دستشون رو میزنن زیر چونشون !!!!!!!!!
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
13 اسفند 90 16:58
اولین دست زدنت مبارک سعیده جون خسته نباشی از خونه تکونی.
خاله خاطره
13 اسفند 90 18:03
آخی چقدر مریض میشیانشالله زودی خوب بشی عزیزم افرین به پسر خوب انشاالله زودی برگردی پیشمون
منا مامان الینا
14 اسفند 90 1:18
ماشالا چه بزرگ شده مانی جون 9 ماهگیت مبارک و انشالا که ازین به بعد همیشه سالم باشی گل پسر قند عسل
مامان ماهان
15 اسفند 90 8:16
خسته نباشی از خونه تکونی خانم خانما