مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

گردش تو يه روز پاييزي

1391/8/18 15:35
296 بازدید
اشتراک گذاری

امروز هوا آفتابي و خوب بود

ساعت 12 ظهر بابات زنگ زد و گفت حاضرت كنم كه بريم بيرون

هنوز از خواب پا نشده بودي اما تا تلفن رو قطع كردم بيدار شدي

يه كم كيك و شير خوردي البته كيكي كه خودم درست كرده بودم اصلا به كيك بيرون لب نميزني

لباس تنت كردم و زنگ زدم به بابات تا بياد

رفتيم پارك

خيلي خلوت بود بيشتر بچه هاي هم سن خودت بودن

آخه تو اين ساعت هوا گرم تره

حسابي بازي كردي

بعدشم رفتيم ناهار گرفتيم و اومديم خونه

واسه غذا خوردنت خيلي اذيت كردي و باباتم گفت ببين ميبريمش بيرون بد تر ميشه

قاشق و چنگال منو گرفتي و هي با غذاي من بازي كرديو ريختيش زمين گذاشتم سرت گرم باشه تا غذاتو بخوري

خيلي اذيت كردي اما خوردي

به نظرم خسته شده بودي و گشنه هم بودي كه قاطي كرده بودي

واسه خوابيدنت هم اذيت نكردي و زودي خوابت برد

الهي قربونت بره مامان كه عاشق بيرون رفتن و بازي هستي

بابات قول داده كه هر هفته يه برنامه اينجوري واست بذاره

اينم بگم كه هر روز بيرون ميري اما نه پارك

خيلي دوست داريم

عشق مامانو بابا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان محمد و ساقی
19 آبان 91 0:00
سلام مامانی ببین چه کیکی میپزی که مانی جون تاییدش کرده.حتما" خیلی خوشمزه درست میکنی ایشا... همیشه به تفریح
نارینه
19 آبان 91 0:56
خداروشکر که خوشتون گذشته !! ( فعل رو داری !!! ) من که میگم عیبی نداره اگه طول بکشه غذا خوردن ... فقط غذا بخورن !!! البته اونم نباید بیشتر از نیم ساعت طول بکشه ها
مامان گیسوجون
19 آبان 91 17:26
سلام عزیزم خوبی ؟ نمی دونم چرا بچه ها تو این سن اینهمه تو خوردن غذا اذیت می کنن خوشحالم که خوبین خصوصی داری
مامان گیسوجون
19 آبان 91 17:26
حواسم هستااااااااااااا همش از بیرون غذا می گیری ههههههههه
مامان گیسوجون
20 آبان 91 11:18
نوش جونتون گوشت بشه به تن مانی جونم تهرانه اما گفتن اگه بخوان خونه بگیرن فکر کنم طرفای شما بخوان بخرن هنوز نمی دونم تا اون موقع هزار بار نظر عوض می شه ههههه
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
20 آبان 91 17:47
انشالله همیشه خوش باشی