مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

به خودت نگير

1392/12/2 16:26
250 بازدید
اشتراک گذاری

چه دلگيرم دم عيدي از اين دنياي رنگارنگ

دل پر غصه ام اما براي شاد بودن تنگ

چقد رنجور و ناراحت چقد از زندگي سيرم

و او با خنده هايش گفت چقد من سخت ميگيرم

نميداند.خودش سير است.نميفهمد چقد سخت است

در اين دنيا كنار او چقد انسان بد بخت هست

تمام ماه اسفندش سرش گرم خريدش بود

تمام اين خريدش هم براي روز عيدش بود

چه عيد پر فروغي داشت چقد خوشحال و خندان بود

و آجيل شب عيدش پر از پستهء‌قوچان بود

يكي در حسرت نان است يكي در غصهء دارو

و او با خنده ميگويد:چقد كم طاقته يارو

نميدانم نميفهمد و يا شايد نمي بيند

با يه فنجان نسكافه دم شومينه ميشيند

براي او همين كافيست خودش زحمت كشيد و خورد

مهم هم نيست آن لحظه يكي از غصه دق كرد،مُرد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان گیسو جون
2 اسفند 92 17:11
خصوصی
ساناز
6 اسفند 92 17:53
دوست عزيزم خيلي ممنون از راهنماييت شما رو لينك كردم تا در ليست دوستان بهم سر بزنيم كوچولوي خوشگلتو ببوس
منا مامان الینا
7 اسفند 92 10:25
خیلی قششششنگ بود
منا مامان الینا
7 اسفند 92 10:26
میشه کپی ش کنم جایی؟ سروده کیه؟؟؟خیلی خوشم اومد
مامان محمد و ساقی
22 اسفند 92 23:30
آفرین ...خیلی قشنگ نوشتی...عین واقعیت