مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

عکسای این مدت

1393/4/15 18:25
901 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم خيلي وقته عكساتو نذاشته بودم

امروز ديگه تصميم گرفتم هر جوري شده عكساتو بذارم و خدا رو شكر كه مشكلي نداشتم

ببخش مامانتو اما اين سيستم ذغاليمون اذيت ميكنه

سفر یهویمون به شمال که حتی لباس هم نداشتی(رامسر)

جاده جواهر ده پارک جنگلی

تو ویلا با اینکه هوا سرد بود اما عرق کرده بودی و سرت خیس آب بود

به قول خودت مسجد درست کردی(گلدسته)

میدوون اسبی

بازار تره بار

پارک جلوی پارسیان

قربونت برم اینجا یه کم چشمت معلومه(بستنی گرفتیم و زود اومدیم خونه گفتی من با نون میخوام)

بعد از خوردن بستنی

شب تولدت و کیک اول

صبح روز تولدت گفتم حاضر شو خاله داره میاد دنبالمون بریم رفتی و کلاه بافتنی سر کردی(به زور درش اوردیم)

روز تولدت و کیک دوم

به خواست خودت کیک خوردی(انگار میدونستی از کیک تولدت نباید بگذری)

با مامانی و نگار رفتیم پارک

اینم درختی که تو پار در اثر طوفان کنده شده بود(یه همچین طوفانی بوده ها)

بالا پشت بوم خونمون در حال خیار خوردن(نیمه شعبان)

خونهء مامانی رفتی دکمه و در سوهان رو اوردی و گفتی مامان بیا تخته بازی کنیم(قربون اون خلاقیتت برم من)

اینم تاس هاتن

اونقد تو حموم آب بازی کردی که اومدیم بیرون از خستگی پریدی تو تخت

اینم عشق تخته بودنت

دوست دارم نازنينم

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

maman elaheh
16 تیر 93 10:14
خیلی ناز بود بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
ﻓَﺮے ﻣﺂ
16 تیر 93 11:53
اخی چشمش دلم و ریش کرد سعیده جون ، انشا... ک بهتر بشه همیشه به گردش و شادی شما نزدیک میدون اسبی ک ر ج هستید ؟من گاهی برای رسیدن به منزل برادر جان از اونجا رد می شم ؛)
نانا
16 تیر 93 22:40
به به ... چشممون روشن ... هزار ماشالله مرد کوچک ... موهاشوووووووو ببین !!!! بستنی خوردنشووو نگا ... عزییییییزم ... ایشالله که چشماش خوب شده تا حالا ... چه کیکای خوشمزه ای بوده !!!!! نوش جونش عجب پشت بومه خوشگلی ی ی ی ی ی ی .... دلم خواس !!!!!! بوووووووس بزرگ برا ناز پسر و مامانش
منا مامان الینا
17 تیر 93 13:46
سلام سعیده جون مررررسی بابت این پست پر از عکسهای عشق کوچولوم با اون موهای فرفریش عزیزم ببوسش انشالله جشن فارغ التحصیلی دانشگاه
مامان حنانه زهرا
18 تیر 93 12:22
سلام سعیده جون.ممنون گلم که نگران بودی وپیشم میومدی. عزیزم بالاخره ترکوندیا وچشم ما به جمال قشنگ مانی جون روشن شد.دمت گرم هزار ماشالله ...امیدوارم همیشه توخوشی باشه وبهش خوش بگذره چه موهای بلندیم داره عزیزم.انقد دوست دارم موهای حنانم ودی بلند شه براش ببندم
آرام جان
21 تیر 93 12:37
یه بار بهم رمز داده بود اما هر چی میزنم میگه اشتباست کامنتدونیشم رمزی کرده واقعا دسترسی ندارم بهش ازت ممنونم مهربون واقعا ممنونم و شرمنده
ﻓَﺮے ﻣﺂ
22 تیر 93 9:58
همیشه به سفر الان منم دلم شمال می خواد !
مامان گیسو جون
23 تیر 93 10:13
ای جون دلم قربون عکس های خوشگلت برم من مانی نازم بمیرم چشمات اینهمه قرمز شده دستت درد نکنه سعیده جونم بابت عکس ها عالی بود ببوسش
مامان گیسو جون
23 تیر 93 10:13
بابت دوستم هم ممنون امروز بهش سر می زنم
شکوفه، مامان مانی و پانی
1 مرداد 93 17:51
سلااام عزیزم.خوبین همه؟ من واقعا شرمنده ام که نمیتونم زود به زود بهتون سر بزنم. عزیزم نمیدونم تولد مانی جونو تبریک گفتم یا نه.ولی الان تولد مانی خوشگلمو با تاخیر تبریک میگم. مانی جونم الهی که 120 ساله شی و سایه ی پدر و مادرت همیشه روی سرت باشه. از خدا برات بهترینها رو آرزو میکنم. راستی رمزت عوض شده؟پست بالایی رو نتونستم باز کنم. میشه رمز جدیدو بهم بدی؟ ممنونم. میبوسمتون.
شکوفه، مامان مانی و پانی
4 مرداد 93 23:54
سلام عزیزم.خوبین؟ ممنون بابت رمز. راستی وبتو چک کردم متوجه شدم که خدا رو شکر کامنت تبریک تولد مانی جونو همون موقع گذاشتم. خیالم راحت شد