شيرين مامان
عشق مامان
قربون حرف زدنت برم
هر روز يه كلمه جديد و جالب ميگي و منو كلي ميخندوني
همين الان كامپيوتر رو روشن كردم و اومدم سمتت كه بوست كنم
گفتي:برو كارتو انجام بده ديگه
ديروز هم از خواب بيدار شدي و بهت گفتم بيا بريم دستشويي
گفتي:خوابم مياد
گفتم:تو كه تازه از خواب بيدار شدي
گفتي:از دهنم خوابم مياد"خميازه كشيدنت رو ميگفتي"
ميگم:ماني موهاتو كوتاه كنم.كچلت كنم
گريه ميكني
ميگم:چرا گريه ميكني مامان؟!!!
ميگي:تو ميخواي منو كچل كني؛برام سيبل بذاري،من برم مثه آمن(آدم)بدا يكي رو بكشم!
واي خداي من اين چه حرفيه ميزني مامان اينو از كجا در آوردي
جواب ميدي:از تو فيلما
حالا خوبه ما هر فيلمي رو نگاه نميكنيم و اگه همچين صحنه اي باشه ميزنيم جاي ديگه
بعد از جند روز مريض بودنت و آنتي بيوتيك خوردنت داشتيم با بابات حرف ميزديم كه گفتم ببين بچم آب شد
يهو گفتي:مگه من بستنيم كه آب شدم
كنار بابات نشسته بودي كه سمت راست سرت رو بوس كرد.دست كشيدي رو لپ سمت چپت و پاك كردي و تا ديدي بابات نگاهت ميكنه گفتي:منو رژ لبي كردي(هر كي بوست ميكنه پاك ميكني)
الهي من فدات شم كه ميدوني چه كار كني كه كسي ازت دلخور نشه
از صبح هي گفتي من شير بستني ميخوام؛گفتم به بابا ميگم بستني بخره
بابات كه داشت ميرفت بيرون گفتي:بابا ساعت چند مياي
باباتم از اين حرفت تعجب كرد و من با پچ پچ بهش گفتم بستني كاكائويي ميخواد با شير بخوره واسه همين ميگه ساعت چند مياي كه بستني بياري
يهو گفتي نه من شير بسنتي نميخوام
من بستني ترشي ميخوام(ههههههههه اين بار بلد نبودي چه جوري بايد موذي بازي در بياري)
بردمت بالا كه با متين بازي كني
با تبلتش اومد جلوتو گفت من تبلت دارم بهت نميدم ببين
تو هم گفتي من نميخوام ازت بگيرم
رفتيم پشت بوم و داشتيم ذغال درست ميكرديم يهو رفتي و يه فلفل دلمه اي چيدي و تو يه چشم بهم زدن همشو خوردي
بعدشم چوبش تعارف ميكردي به منو ميگفتي مامان بيا بخور ديگه خوشمزه است"مرسي از اين همه محبت"
بابات ماشينو فروخته و من داشتم غر ميزدم كه يه ماشين غراضه داشتيم كه ميرفتيم بيرون دور ميزديم اونم فروختيم
يهو گفتي:بابا ماشين غراضه رو فروخته پرايد شاستي بلند بخره"ههههه پرايد شاستي بلند"
دلت ميخواد بريم خونهء مامانيم يا دايي اينا اما روت نميشه بگي و با شيوه خودت اونم جلوي بابا اينجوري ميگي:مامان اگه دوست داري بري خونهء مامانيت يا داييت به بابا بگو ببرت
يا ميگي اگه حالشو داري برو خونهء مامانيت يا داييت
عشق مارمولكم
بعضي وقتا هم كه شعر ميخونيم شعرو تغيير ميدي و منفي ميكني
يه توپ دارم قلقلي نيست.سرخ و سفيد و آبي نيست.....و حتي من اين توپو نداشتم رو ميگي من اين توپو داشتم "اين خيلي برام جالب بود"
گاهي دعوات ميكنم و ميگم اين كارت خطرناكه و تو گريه ميكني و بهت ميگم:ببخشيد من مامان بديم و تو رو اذيت ميكنم ميگي:نه تو مامان بدي نيستي.تو مامان خوبي هستي.دوست دارم.مامان خودمي
اين كلمه ها و جمله هات رو خيلي بامزه ميگي:
ولش كن _ ببينم _ببين كيه _ با كي كار داره _ بابا برات ام ان اس اومده ببين كيه _ داري با كي صوبت ميكني
و كلي شيرين زبوني ديگه كه الان يادم نياد
عزيزمي
خيلي دوست دارم فرشتهء مهربونم