واسه تو
مانی جونم خواستم مثه همیشه شعر بگم اما از تو گفتن سخته واقعا کم اوردم
ببخش که خوب نگفتم مامانت تو شعر گفتن خیلی ضعیف نیست بعدا که بزرگ شدی و شعرای مامان رو خوندی باورت میشه.
تو بغلم بودی که داشتم مینوشتم که خوابت برد.
تو بهترین دلیل زنده بودن
زیبا ترین واژه واسه سرودن
همونی که تو آرزوهام بودی
هر شب میوون خواب و رویام بودی
تو دفترم واسه همه سرودم
منتظر اومدن تو بودم
اومدی و لغت چه کم اوردم
اما یه ذره غصه هم نخوردم
کنارمی فقط همینو میخوام
تو با منی و من صاحب دنیام
از چی بگم از برق چشمات بگم
از خنده هات و از نفسهات بگم
از بدن ظریف و نرمت بگم
از گریه یا صدای گرمت بگم
(اینجا دیگه لغت رو کم اوردم یه کوچولو بیتهامو هم اوردم)
به خاطر وجود تو مادرم
مانی من تویی عشق آخرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی