اینا دیگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
مانی جونم عزیز دلم واست گفته بودم که دهنت آفت زده بود
دیشب ساعت یک بود که داشتم لباستو عوض میکردم که بخوابونمت که یه چیزی اشکمو در آورد
تا بلوزت رو در آوردم دیدم تمام کمرت جوشه
وای داشتم دیوونه میشدم
به بابات گفتم پاشو بریم بیمارستان
حاضر شدیم و رفتیم
تو راه فقط دعوا و کل کل کردیم
تا رسیدیم سریع رفتیم پیش متخصص اطفال
بابات پذیرش بود و منم بردمت تو اتاق دکتر
گفتم دهنش و کمرش جوش زده و دکتر خیلی خونسرد گفت مهم نیست
با اصرار نشونش دادیم و بازم گفت چیز مهمی نیست اما اگه بیشتر شد و خواستین دلیل اصلیشو بدونین باید یه سری آزمایش انجام بدین تا معلوم شه از غذا و شیر گرفته تا لباساش
شربت هیدروکسی زین داد و اومدیم
تو راه اونقد من و بابات خوشحال بودیم که انگار نه انگار رفتنی به خون هم تشنه بودیم
بابات هم گفت باید همه حموم کنیم چون بیمارستان پر از ویروسه
من که اونقد ترسیده بودم حس میکردم تو پاها چاقو فرو کردنو به بابات گفتم من نمیتون مانی رو حموم کنم
بابات گفت من کمک میکنم
خلاصه تا حموم کردیمو همهء لباسامون رو ریختیم تو ماشین تا ویروسا نیان بیرون(ههههههه)شد چهار صبح
الهی قربونت برم پسر صبورم
ظهر مامانیت آش آورد پایین و به بابات گفت که واسه شب عمه هات رو دعوت کنیم و بابات هم قبول کرد اما گفت من خرید میکنم اما بالا شام بخوریم
خدا خیرش بده باباتو کارمون رو راحت کرد
مامانیت هم قبول کرد
حالا شام مهمون داریم اما نه تو خونمون
فعلا
عاشقتم کوچولوی مهربونم