عصبی و کلافه ام
مانی جونم این روزا خیلی عصبی و کلافه ام
جمعه صبح عمه سمیه ات اومد و موهامو کوتاه کرد
عصرش رفتیم خرید البته قرار بود که مانتو و شلوار بگیرم اما فقط کفش تو رو خریدیم و اومدیم خونه
شبش تو واسه اولین بار چهار دست و پا راه رفتی و من حسابی خوشحال شدم و کارم شده بود فیلم گرفتن از تو
بابات که اومد خونه همون جلوی در فیلمتو نشونش دادم و بابات هم کلی ذوق کرد
این بهترین اتفاق این چند روز بود
راستی بگم که دندون چهارمت هم در اومده
گل مامان این روزا کلی از کارام مونده و اصلا حس انجام دادنشون نیست
چاه آشپزخونه گرفته و این یعنی فاجعه
اینم بگم که امسال تا روز ششم عید مامانیم تنهاست و منم نمیدونم چه کار کنم از یه طرف اینکه تو طاقت جایی بودن رو نداری و از یه طرف هم بابات میگه من نمیتونم آخر شب شما رو ببرم و صبح بیام دنبالتون و از یه طرف هم نمیشه مامانیم رو تنها گذاشت
خدا کنه همه چی به خوبی پیش بره
راستی روز جمعه باباییت اومد و ١٠٠ هزار تومن عیدی داد بهمون و تاکید کرد که ٧٠تومن واسه تو جوجوئه و ٣٠ تومن واسه من و بابات میبینی تو رو خدا تو فسقلی رو چقد تحویل میگیرن!!!!!!!
با این حساب ٣٠٠ هزار تومن از مامانیم و دایی کوروشم و باباییت عیدی گرفتیم
خدا بده برکت و دستشونم درد نکنه
با اون دل کوچیکت دعا کن مامان به خوبی کاراشو انجام بده
دوست داریم نازدونه