مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

اوایل عید

1391/1/3 18:56
313 بازدید
اشتراک گذاری

مانی جون مامان این چند روز عید کلی آدم دیدی و به نظرم برات جدید بوده

شب عید بابات اومد دنبالمون و رفتیم بیرون یه دوری زدیم شاممون رو هم بیرون خوردیم

خوب بود خستگیمون در رفت

روز اول عید رفتیم بالا و عصرش هم رفتیم خونهء مامان بزرگ بابات و عیدی هم گرفتیم و کلی از فامیلای بابات رو دیدیم

شبش همه مون بالا خونهء مامانیت بودیم (عمه هاتو خانواده شون)

روز دوم عید رفتیم خرید چون مامان از مانتوش راضی نبود و رفتیم بابات کفش خرید و منم یه مانتو و شلوار البته واسه تو هم یه صندلی و توپ خریدیم

بعد رفتیم خونهء مامانیم و یه ساعتی اونجا بودیم و اومدیم خونه

بابات رفت استادیوم بازی پرسپولیس رو ببینه

عصر مامانیت گفت که مادر بزرگ و دایی ها و خالهء  بابات میان خونشون و احتمال داره خونهء ماهم بیان

ما هم آماده باش بودیم

شام قرار بود بریم خونهء مامانیم

ساعت ٢١ بود که داشتیم میرفتیم که مهمونای مامانیت اومدن خونمون عید دیدنی

بعد از رفتنشون رفتیم خونهء مامانیم

بعد از شام بابات اومد خونه و ما هم اونجا خوابیدیم

سخت بود اما مجبوریم چند شب تحمل کنیم

امروز ظهر هم خونهء عمه آمنه ات بودیم

قرار فردا ظهر هم بریم خونهء عمه سمیه ات اما چون نزدیک خونمونه خیلی سخت نیست

به هر حال این سه روز اول عید اینجوری گذشت

قربونت برم مامان که کم خوابی داری

اینم یه عکس با کلاه محمد متین

1

اینم امیر مهدی و محمد متین که با همکاری هم اتاق محمد متین رو بهم ریختن

2

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

عباسی
4 فروردین 91 21:57
سلام مادر سال نوبرشما وهمسر گرامی و مانی کوچولوی عزیز مبارک
برای تو
7 فروردین 91 0:33
سلام سال نو رو به شما و همسرتون و مانی عزیز تبریک میگم برای مانی عزیزم سال خیلی خوبی رو زیر سایه شما و باباش ارزو می کنم شاد باشید
نارینه
7 فروردین 91 1:34
پس دارید خوش میگذرونید با مهمونی رفتن و ایناااااااااااا ما که موندگاریم تو خونه ...
مرضیه
16 فروردین 91 0:25
آره تو عید نی نی ها خوابشون به هم میخوره