مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

کاش

1389/12/28 11:26
256 بازدید
اشتراک گذاری
امروز صبح از شدت درد از خواب بیدار شدم نمیدونم دقیق کجام بود اما فکر میکنم کلیه ام باشه خیلی درد میکرد اما حالا یه کمی آروم شده جرات نکردم به بابای مانی جون بگم آخه غر غر میکنه یه سری از کارام مونده و حال انجام دادنشون رو هم ندارم. تنها کاری که کردم چیدن هفت سین بود البته من دوست دارم نزدیک سال تحویل و هول هولکی این کار رو بکنم اما امسال میترسم قفل کنم و نرسم. با اینکه چیزی از بیدار شدنم نمیگذره اما خیلی خسته ام دلم نمیخواد از روی این صندلی پاشم اما مجبورم فقط نگران مانی جونم که نکنه با این خستگی من اذیت شه. کاش  نانا میومد و با جادو کارای منو انجام میداد
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)