گردش
جون جونم دیروز با بابات رفتیم خرید تو رو با کالسکه بردیم و خریدامونم تو کالسکه ات گذاشتیم
واست یه شال و کلاه خریدم
وای که گریه میکردی نمیومدی خونه
غروب عمه سمیرات با کلی خوردنی (چیپس وماست موسیرو آلو)اومد پیشمون
تو هم حسابی ورجه وورجه میکردی
شام هم نگهش داشتیم و آخر شب رفت بالاساعت 2 شب خوابیدی
امروز 12 بیدار شدی و یه تخم مرغ با کره درست کردم و خوردی
مامانیت زنگ زد گفت میریم بیرون یه دوری بزنیم بیاین بریم
زنگ زدم به بابات و رفتیم برغون و یه کمی نشستیم و خوردنی خوردیم و اومدیم خونه
ناهار خوردی و الانم مثه یه فرشتهء کوچولو خوابیدی
قربونت برم من که خسته شدی زودی خوابت برد
خیلی دوست دارم کوچولو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی