مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

سيزده بدر و سفر

1392/1/16 11:25
311 بازدید
اشتراک گذاری

پسر كوچولوي مامان تعطيلات نوروز هم تموم شد

به همين زودي

12 فروردين ساعت 17:30 بابات از بيرون اومد و به من گفت جمع و جور كن راه بيوفتيم

با تعجب نگاش كردم و گفتم كجا؟

خنديد و گفت شمال

هر چي من گفتم نه نميشه فردا سيزده است شلوغه،آمادگي نداريم

باباتم گفت نه ميريم

تو خواب بودي و منم كم كم وسايلمون رو جمع كردم

واي بيدار كه شدي اونقد شيطوني كردي كه داشتي ديوونه ام ميكردي هر چي من بر ميداشتم ميذاشتم تو سبد  و ساك تو در ميوردي

بلاخره راه افتاديم ساعت 19:30 بود كه مامانيت هم اومد پشت سرمون آب ريخت

رفتيم اول جاده چالوس كه آقاي پليس گفت جاده بسته است و ساعت 5 صبح باز ميشه

باباتم گفت از جاده هراز بريم

تو اصلا 5 دقيقه هم نخوابيدي و گشنه ات كه شده بود اذيت ميكردي

رفتيم يه جايي شام خورديم كه خودش داستاني بود(از گروون بودنش من و بابات شاخ در آورديم)تو هم كه دو لقمه بيشتر نخوردي

ساعت 2 صبح رسيديم آمل

تا رسيديم تو خوابت برد

جالب بود كه آمل هتل نداشت

رفتيم و كلي گشتيم و تا يه جايي گرفتيم و بعد هم متوجه شديم شيشه شيرت گم شده با كلي دعا كه تو بيدار نشي و بهوونه نگيري خوابيديم

بيدار هم كه شدي شيرت رو با ني خوردي و خوابيدي

ساعت 11 بود كه وسايلمون رو جمع كرديم و رفتيم سيزده بدر سمت نور

بابات هم گفت ميريم يه جا غذامون رو ميخوريم و بعد دور ميزنيم اما من گفتم بايد خودمون كباب بزنيم و اين شد كه تو پوستمون رو كندي

ساعت 16 بود كه جمع و جور كرديم و برگشتيم آمل

لباسمون رو عوض كرديم و شيك كرديم و رفتيم خونهء عموي بابات

اونجا تو واسه خودت ميچرخيدي و احساس غريبي هم نميكردي

شب هم با پسر عموي بابات و خانواده اش رفتيم بيرون و البته دليل اصليش خريد شيشه شير بود

14 فروردين نهار خونهء پسر عموي بابات بوديم

كلهء تو هم خورد به ميز و ورم كرد و كلي هم گريه كردي

بعد از ظهر نخوابيدي و اخلاقت حسابي بد شده بود و گريه ميكردي

خيلي اصرار كردن كه بيشتر بمونيم و بقيهء فاميلاي بابات زنگ زدن كه بريم خونشون اما تو غذا نميخوردي و خوابت هم كم بود واسه همين تصميم گرفتيم برگرديم

رفتيم نمك آبرود و شام خورديم تو هم دو لقمه با كلي بازي كردن با هر چي رو ميز بود خوردي و بعد هم چون شب بود تصميم گرفتيم بمونيم

يه جايي رو گرفتيم و به تو شامت رو دادم و اخلاقت اومد سر جاش

كلي با بابات بازي كردي و ميوه و چاي خوردي و تي وي تماشا كردي

شب هم خوب خوابيدي

15 فروردين ساعت 12 راه افتاديم

جاده چالوس هم شلوغ بود و تو همچنان نميخوابيدي

كلي تو ماشين شيطوني كردي و لواشك خوردي وهمه جا رو نوچ كردي

هوا هم عالي بود و شيشه رو داديم پايين و تو از خوردن باد به صورتت لذت بردي

كندوان هم آش هيزمي خورديم و تو هم با بازي كردن با وسايل رو ميز خوردي

خدا رو شكر كه جاده هم يك طرفه شد و ساعت 16:30 رسيديم

بردمت حمام و تو بابات خوابيدين و منم مشغول جمع و جور كردن و شستن و شام پختن

آخر شب هم رفتيم بالا و سوغاتي مامانيت اينا رو داديم و تو كلي بازي كردي

الهي قربونت برم كه حسابي لاغر شدي مامان

تو يه پست عكسارو ميذارم

بوس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

خاطره
17 فروردین 92 3:30
سفر به خیر چه جالب ما هم تابستون رفتیم آمل - نور خیلی باصفا و سرسبزه منتظر عکسا هستم اره با بچه ی کوچیک سفر خیلی سخته
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
17 فروردین 92 12:53
سال نو مبارک عزیزم. امیدوارم بهتون خیلی خیلی خوش گذشته باشه. مانی جونم رو ببوس راستی با تاخیر 22 ماهگیت هم مبارک.
مانی مسافر کوچولو
17 فروردین 92 14:57
مانی جون شیطون شدی ؟

اي بابا شيطوني واسه يه ثانيه اشه
آدرس وبتو برام بذار لطفا
مريم مامان آريا
17 فروردین 92 19:13
سال نو مبارک اميدوارم کنار فرشته کوچولوتون سالي سرشار از شادي و آرامش و خوشي همراه با سلامتي داشته باشين
منا مامان الینا
18 فروردین 92 12:46
سلام سعیده جون خوبی عزیزم؟ تعطیلات خوش گذشت؟ 22 ماهگی مانی جیگری من مبارک باشه عزیزم مشالا چه زود داره به دو سالگی نزدیک میشه هزار ماشالا عجب سیزده بدر باحالی من همیشه عاشق سوپرایز شدنم اما آقای شوور هیچوقت مارو نمیسوپرایزه اونم اینطوری! عکس عکس عکس یادت نره عزیزم
خاطره
18 فروردین 92 13:47
دلتنگ زیاد میشیم و احساس غربت نمی کنیم چشم شما هم مانی جونم نازم رو ببوس
آرتین خان
20 فروردین 92 16:33
سلام عزیزم عیدت مبارک ایشالا همیشه شاد باشین
مرضیه
20 فروردین 92 17:00
سفر غیر منتظره هم باید جالب باشه.امیدوارم حسابی خوش گذرونده باشید همون بهتر که مانی شکلات دوست نداره جون هم حساسیت زاست هم تحریک کننده جلوی اشتهارو هم زود میگیره
سحر مامان آراد
20 فروردین 92 21:23
سال نو مبارک 13 رو به سلامتی در بدر کردید؟؟؟ بوسسسسسسسسسس واسه مانی
نارینه
21 فروردین 92 0:28
من اینجا پست نذاشتم !!!!!!!!!!!!!
مانی مسافر کوچولو
21 فروردین 92 14:58
سلام چطوری مانی جونی خوبی؟شیطونی واسه یه ثانیه هست یعنی شیطون نیست؟یعنی بقیه ثانیه ها شیطون نیست؟