در آستانهء دو سالگي
ماني جونم امروز اول خرداده و چند روز بيشتر به تولد دو سالگيت نمونده
خدا رو شكر ميكنم كه سلامتي و بزرگ شدي و مامان ديگه نگران خيلي چيزا نيست
پسرم تو حرف زدن خيلي تنبلي و من و بابا نگرانيم اما اطرافيان ميگن يهو به حرف ميوفتي
از 18 ماهگيت كه 16 تا دندون داشتي هنوز دندون تازه اي در نيوردي
از ده ماهگي تو خونه پوشكت نميكردم و رو صندلي توالتت ميشستي اما شبا پوشك ميشدي ولي از عيد به بعد شبا هم پوشك نميشي و سر صبح ميبرمت توالت
از 20 ماهگي از شير گرفتمت و بعد به اين نتيجه رسيدم كه موقع خواب بهت شير پاستوريزه با شيشه بدم و تو هم استقبال كردي
تا يك ماه پيش برات غذاي جدا ميپختم و البته از غذاي سفره هم اگه ميخواستي بخوري مانع نميشدم اما وقتي دكترت گفت كه ديگه واسه غذا خوردنت اصرار نكنم غذاي خودمون رو ميخوري و البته منم زياد اصرار نميكنم
شيطنتت خيلي زياد شده و محاله كه چيزي ببيني و انجام ندي(تقليد از همه ) حتي تو tv
دستت خيلي ول شده و مامان رو ميزني البته اگه باب ميلت عمل نكنم و اما مامان هم به خواسته ات توجه نميكنه
به خوردن ژله و دسر دنت خيلي علاقه داري و هر چيزي كه از شكلات تقريبا تلخ باشه
آدامس جويدنت خيلي بامزه است و امكان نداره قورتش بدي
مثه همهء بچه ها ددري هستي اما ما هم زياد بيرون نميبريمت البته با بابات ميريد سر كوچه و خريد ميكنين و گاهي هم شبا ميريم دور ميزنيم و كم پيش مياد كه ميريم پارك
دوست داري كه كارات رو خودت انجام بدي"شلوار در آوردن و پوشيدن،سر جا گذاشتن وسايلت،غذا خوردن و...."
در حال حاضر به شغل شريف باز كردن در مشغول هستي و اگر ما خودمون در رو باز كنيم هر كي اومده تو بايد بره بيرون و در بزنه و تو باز كني و گر نه داستان داريم
علاقه ات به ريختن مواد شوينده از جمله پودر و شامپو فرش رو زمين غير قابل تصوره
و البته نبايد فراموش كرد كه آب آبسردكن يخچال رو با هر وسيله اي"ليوان،دمپايي،لگو و ..."تخليه ميكني
عزيز مامان خيلي كارات خنده داره و البته تا بيام يه سري رو بنويسم بقيه رو فراموش ميكنم
حالا يه كم از حرفات رو ميگم
آيينه=آينه
پوز=موز
مشمش=كشمش
نون=نون
دوغ=دوغ ژله=ژله
ديديد=كليد
دس=دست پا=پا تش=چشم دل=دل مو=مو گو=گوش البته تمام اعضاي بدنت رو ميشناسي
اوده=آب و الان ديگه ميگي آب حموو=حمووم حو اِه=حوله دودا=جوراب تو آ=كلاه
اهم اهم=بله دويي=دايي بوبويي=بابايي مومويي=ماماني نانايي=آهنگ،رقص پوه=پوه
دي دي دي=ماشين سه چرخه ميو= گربه هاپو=سگ اَب=اسب جوجه=جوجه
شيي=شير
وخیلی چیزای دیگه که الان یادم نمیاد و بعضی هاشم که معمولیه و همهء بچه ها میگن
البته یه سری کلمه ها رو هم یک بار میگی و وقتی ازت بخواییم تکرار میکنی اما تو صحبت کردن ازش استفاده نمیکنی
مانی جونم تا یادم نرفته بگم که خیلی کم با حرف زدن چیزی رو بهمون میگی و بیشتر با اشاره و انجام دادن حرکات متوجهء خواسته ات میشیم
گل مامان کارات اونقد برامون جالب و دوست داشتنیه که نمیشه با نوشتن بیان کرد
ناگفته نماند که تنوع کارات خیلی زیاد و تو ذهنمون گم میشه
من و بابات خیلی دوست داریم
تمام زندگیمونی
بعدا نوشت:امروز تولد مامانیت بود و ما هم هدیه نگرفته بودیم و بابات اصرار کرد بریم بالا و گفت با هدیهء روز پدر هدیه تولد مامانم رو میگیرم
منم گفتم من اینجوری روم نمیشه بریم بالا و باباتم رفت شیرینی گرفت و رفتیم بالا
شام هم بالا بودیم و البته تو شام نخوردی و کلی مامان رو حرص دادی