عکس
کبابیه کباب
رفته بودیم خونهء مامانیم داشتی کمک میکردی
ببین گوشی رو چه جوری میگیری!!!
هر شب این شکلی هستی (بستنی میخوری البته همیشه یه رنگ نیستی ها"کاکائویی،فالوده ای،پرتقالی و....")
بازی آخر شب(واقعا اسم این کارت بازیه؟!!!)
بمیرم مامان آخه خونمون خیلی کوچیکه جای دیگه ای واسه نشستنت نیست
خونهء مامانیم با مهبد نون بربری میپختین و همهء مراحلشم انجام میدادین(دمپایی ها رو داشته باش)
پشت اون مقوا که مثلا نونه رو فرچه میکشی
هر دفعه که این عکسو میبینم فک میکنم هندونه تو دستته
خونهء مامانیم تو اتاق تلویزیون (تا امیر پا شد از رو مبل پریدی و جاش نشستی و کنترل رو گرفتی دستت)
سازه هنری
خرابکاری(این همون کنترلیه که شما داغونش کردی و ما هم قصد نداریم یکی دیگه بخریم)
توضیح نوشت:
واسه پختن نون به یه نونوایی احتیاج بود که در و پیکر و وسایل مورد نیاز داشته باشه
اون پتو ها دیوار نونوایی هستن
تی حالا دسته دار و بی دسته مهم نیست همون تی که دستته وسیله ای هست که خمیر رو روش میذاشتی و میبردی تو تنور
تنورتون کولر گازی بود که مسافره و چند روز دیگه میره اما فعلا سر بالکن بود
جوراب دایی کنجد پاش بود و فرچه هم واسه وقتی که نون از تنور در میاد
جالب تر از همه این بود که خمیر از جای دیگه که با آسان بار مامانیم حمل میشد تهیه میگردید
البته چیزی که واقعا منو متعجب میکرد این بود که تو همهء مراحل رو درست انجام میدادی(فک کنم مهبد بهت آموزش داده بود)