مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

آب قلقلی

1390/8/17 16:45
282 بازدید
اشتراک گذاری

مانی جونم امروز اولین برف زندگیتو تجربه کردی

عزیز مامان هوا خیلی سرده واسه همین نمیشه رفت بیرون اما شما از پشت شیشه برفو دیدی

تا حالا سابقه نداشت هوا به این زودی سرد بشه و برف بیاد شایدم من یادم نمیاد .

راستی دیروز تو خونهء عمه رویات داشتم باهات حرف میزدم که مامانیت گفت خوبه روزا سرت باهاش گرمه

آره سرم باهات گرمه اما بیشتر دلم بهت گرمه

تو شدی همهء وجودم

باید اعتراف کنم که یه کوچولو بد جنس شدم

نمیدونم شایدم طبیعی باشه و همهء مامانا اینجوری بشن

اصلا دلم نمیخواد کسی بغلت کنه البته جز بابات

نمیدونم حس میکنم ازم دور میشی

حس میکنم دوست نداری بری بغل کسی

مخصوصا وقتی از جلوی چشمم دور میشی

خیلی با خودم کلنجار میرم اما نمیتونم حلش کنم

وقتی یکی بغلت میکنه دائم چشم بهشو شایدم بد جور نگاش کنم تا پست بگیرم

نگی چه مامان ندید بدیدی دارم

دیگه دارم خجالت میکشم

برم تا خودمو بیشتر از این لو ندادم

بووووووووووووووووووووس

(راستی امروز بهت سوپ مرغ و برنج دادم نوش جونت نفس مامان)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

خاله خاطره
17 آبان 90 17:43
سلام عزیزم عیدت مبارک نه عزیزم همه مامانا اینجوری نیستنشما زیاد وابسته هستیداینجوری خیلی بده ها خب دیگران هم دوست دارن مانی خوشگله رو بغل کنن یعنی اگه روزی بیاد که مانی خوشگله رو از نزدیک ببینم نمیزاری ساعت ها پیشم باشه
mamane amirnaz
17 آبان 90 17:48
سلام مامان مهربون وبلاگ زیبایی داری این احساستم طبیعی اصلا خجالت نداره بچه به این ماهی خوب ادم دوست نداره ازش جدا شه به ما سر بزن دوست داشتی تبادل لینک کنیم
masome
17 آبان 90 20:06
اخه مامان بد همه دوست دارن نی نی رو بغل کنن.البته فکر کنم منم مثل شما بشم
سحر مامان آراد
17 آبان 90 23:59
ای جانم پسملی برف دونه دونه دیده سالم باشی خاله
خاله خاطره
18 آبان 90 1:48
عزیز دلم اینجوری نیس هیچکی دوس نداره مانی رو از شما دور کنه چون تحمل دوریش رو نداری این فکرا میاد سراغت به اونا هم حق بده مانی رو بغل کنن خب دوسش دارن اگه منظورت با بچه هاست بهتون حق میدم معلومه خیلی حساسیمنم قبلنا عین شما بودم بچه ی ابجیمو به بچه ها نمیدادم بغل کنن چون می دونستم بلد نیستن بچه رو نگه دارن خیلی ناراحت میشدن میگفتن باور نکردید بچه دارید حتی به بزرگتر هم میدادم چشمم پیش خواهرزادم بود که نکنه اذیت بشه اما الان سعی کردم عادی باشم زیاد سخت نگیرم شما هم کم کم عادت میکنید
مامان ماني
18 آبان 90 22:26
فداش بشم .... منم يه همچين حسي دارم .... مامانم اينا به من مي گن نديد بديد ..... از طرف من ماني رو ببوس ( البته اگه مي شه .... -
منا مامان الینا
19 آبان 90 2:54
سلام مامانیش نمیدونم چرا منم حس میکنم ممکن مثل تو باشم و نذارم کسی به نی نی ام حتی دست بزنه!خیلی بده اینطوری نه؟
منتظران لبخند خدا
19 آبان 90 8:18
سلام بر مانی خوش خنده و بابا و مامان عزیزش! ببخشید دیر خدمت رسیدیم تا بگیم عیدتون مبارک انی رو واسمون ببوسین...
مامان گیسو
21 آبان 90 17:35
من هم این مشکل رو دارم فکر می کردم هورمونای بارداریم قاط زده هنوز درست نشده اما می بینم اکثراً اینجوری هستن