مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

کباب

1390/9/2 11:24
293 بازدید
اشتراک گذاری

مانی جونم امروز رفته بودیم خونهء مامانیم

البته مامانی با دایی نادر و امیر رفتن خوزستان

ناهار خونهء دایی نادر بودیم 

کلی هم ارگ زدی و شادی کلی فیلم ازت گرفت

عزیزم اگه بدونی چه میکردی

داشتی ارگو داغون میکردی

 عصر رفتیم بالا خونهء دایی کوروش

دایی واسه شام مرغ کباب کرد و منم اول استخون بال رو دادم بهت

یه کمی که خوردی دیدی مزه نداره انداختیش

یه تیکه گوشتش رو بهت دادم

آی چه حالی کردی

بابات زنگ زد که بگه میام دنبالتون دایی کوروش گفت داریم شام میخوریم و اگه پا شه همه سفره به هم میریزه جون پسرت هم داره میخوره

کلی خندیدیم

نگار هم پا شد و ازت عکس گرفت دایی گفت بابا بیا شامتو بخور سرد میشه

چرا عکس میگیری

نگار گفت میخوام مدرک داشته باشم بزرگ شد بگم خونهء ما کباب خوردی

حالا بعد عکسشو میذارم

قربونت برم تمام لباساتو صورتت و دستاتو چرب کردی

دیشب هم حمومت کردم و نمیشه امشب هم بری آخه هوا سرده

اگه امشب مورچه ها نیان سراغت خوبهقهقهه

الهی فدات شه مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

عباسی
2 آذر 90 22:11
سلام خدا این کوچولوی نازنین وشیرین تون رو حفظ کنه.. وبلاگتون خیلی خوب و پرمحتواست..خیلی قشنگ و روان برای فزرند دلبندتان می نویسید.
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
3 آذر 90 21:44
مانی جون خیلی زود نیست واسه کباب خوردن
مامان ماهان
3 آذر 90 23:34
دوست جونم دیگه چیزی نمونده مانی جون غذا خور بشه هاااااااااااا نوش جونت عزیزم
مامان گیسو
4 آذر 90 11:56
سلام عزیزم نوش جونت خاله جون مواظب مورچه ها باش
مامان ماني
4 آذر 90 14:33
قربونش برم .... عزيزم ..... مورچه نخورتت .....
نارینه
5 آذر 90 0:11
منتظر عکسای چرب و چیلیش هستم
مروارید مامان آوا
6 آذر 90 14:35
واااای خواهشاً اگه واسه دلدرد راهکاری داری بگو بیچارمون کرده