مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

دیوونه ام کردی

1390/12/18 19:43
319 بازدید
اشتراک گذاری

وای مانی جون دیوونم کردی

با اینکه صبح باباتو دیدی اما دم غروب شروع کردی به بیقراری واسش

خوابت میوومد اما نمیخوابیدی

دو ساعت بی وقفه گریه کردی البته تقصیر منم بود هر دفعه که بابات زنگ زد گفتم با تو هم حرف بزنه و بیشتر به هوس دیدنش افتادی

ساعت ٢٠:٣٠ دوباره زنگ زد و که بگه رفته زیارت  منم چون دیدم تو بهوونه شو میگرفتی گفتم باهات حرف بزنه تا صداشو شنیدی زدی زیر گریه

آخ که چه سوزناک گریه میکردی

اشک منم در اوردی

با هزار بد بختی خوابوندمت

شاید فردا بریم خونه مامانیم  تا کمتر بهوونه بگیری و بعد هم بریم بالا خونهء مامانیت و واسه خواب بیایم خونمون که سرت گرم شه و اذیت نکنی

وای زودی شنبه شه و بابات برگرده من تحمل بیقراریهاتو ندارم

الهی فدات شم دل نازکم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نارینه
19 اسفند 90 0:00
ای جونم .. یعنی اینقدر وابسته است !! سرگرمش کن که زیاد اذیت نشه پسرمون
سحر مامان آراد
19 اسفند 90 1:10
ای شیطون؟؟؟؟ سعیده جونگریه تو واسه چی بوده؟؟؟
مامان محمد پارسا
20 اسفند 90 13:54
سلام ناناز خاله الهی نبینم ناراحتی و غصه خوردنت رو انشاالله بابایی زود زود برمیگرده و سوغاتی های خوشکل برات میاره
مامان نسترن
20 اسفند 90 17:32
سلام دوست جون خوبم. تولد پسری رو به ساده ترین شکل گرفتم خوشحال میشم شمام تشریف بیارین
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
23 اسفند 90 11:52
ای جونم پسر دل نازک من
marzieh
24 اسفند 90 10:06
pas hesabi babaeeye, khoobeha, injoori mitooni gahi esterahat koniiiiiiiiiiiiii
مامان ماهان
27 اسفند 90 8:51
ای جووووووووووووووووونم حسابی باباییه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟