مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

دردری

1391/1/11 14:12
346 بازدید
اشتراک گذاری

مانی جونم دیروز ظهر رفتیم خونهء دایی بابات شبش هم یه سر رفتیم خونهء خالهء بابات و بعد هم یه دور کوچولو زدیم و اومدیم خونه

امروز صبح میخواستیم بریم خونهء مامانیم اما زنگ زدیم و گوشی رو برنداشت گفتیم شاید نباشه

بابات که داشت میرفت بیرون کلی گریه کردی و بابات هم برگشت و گفت حاضرت کنم که بریم خونهء داییم اما چون غذات نپخته بود گفتم نمیرم

خیلی بیقراری کردی و آخرشم خوابیدی

یه چند روزی میشه که تو خواب خیلی وول میخوری و شبا باید کلی دنبالت بگردم تا پیدات کنم

گاهی هم تو خواب حس میکنم از تختت افتادی پایین

راستی گوشه لبت زخم شده مثه تبخال

خیلی نگرانتیم

بابات دیشب میخواست ببریمت دکتر اما چون متخصص نیست منصرف شدیم

این روزا خیلی بلا شدی

دیشب من تو آشپزخونه بودم و به بابات گفتم نذاره بیای اما مگه حریفت شد

بعدشم من و بابات مسابقه گذاشتیم ببینیم کدوممون میتونیم تو رو سمت خودمون بکشونیم

بابات همهء اسباب بازیهاتو نشونت میداد و صدات میکرد منم از تو آشپزخونه شوینده ها و قاشق چنگال نشونت میدادم

بابات حتی رفت دم در که تو فکر کنی داره میره بیرون اما تو میومدی سمت من(البته واسه آشپزخونه)

بابات هم گفت بی معرفت واسه بچه غریبه این همه ادا در می اوردم می اومد بغلم

خلاصه که حسابی باهات مشغولیم

دوست داریم عروسک کوچولو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نارینه
11 فروردین 91 16:37
بازم بچه رو گذاشتین سر دوراهی !!
مامان ساقی و محمد
12 فروردین 91 11:32
سلام مانی جونم.قدر مامانت رو بدون که شیرین برات مینویسه.دوست دارم.با اجازه لینکتون کردم.
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
14 فروردین 91 21:52
به به خاله جون چه همه دَدَر رفتی. خوش به حالت. دوست دارم.
مامان ماهان
15 فروردین 91 8:19
ای جووووووووووووووونم چه کارایی کردین خیلی با مزه بود مانی جونم خیلی ماهی
مرضیه
16 فروردین 91 0:17
ایشالله که یه تب خال ساده است و چیز مهمی نیست