مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

کالسکه سواری

1391/2/17 20:28
278 بازدید
اشتراک گذاری

جون جون مامان

دو سه روزی میشه که بابات ماشینو گذاشته بود واسه فروش

دیروز هم پیاده (البته تو با کالسکه)بردیمت خونهء مامانیم

خیلی کیف کردی

عصری هم دایی نادر رسوندمون خونه

امروز بابات پای کامپیوتر بود و تو هم داشتی دور و برش وول میخوردی و منم مشغول ناهار پزیدن بودم

دیدم خبری ازت نیست

آخه هی میای تو آشپزخونه و فضولی میکنی

اومدم ببینم چه کار میکنی که دیدم شلوارتو در اوردی

هههههههههه

به بابات گفتم تو در آوردی گفت نه

کلی خندیدم آخه اولین بار بود

جالب اینجاست که پوشک هم نبودی

شایدم جیش داشتی میخواستی اینجوری بهمون بفهمونی

تندی بردمت توالت

این روزا خیلی بدت میاد پوشک باشی و کلی غر میزنی

امروز عصر هم بابات دید گریه میکنی گفت بازش کن اذیت میشه

بعدشم با ماشین باباییت و مامانیت رفتیم نمایشگاه و ماشینمون رو پس گرفتیم و کلی ذوقیدیم

بابات هم یه تجربه به دست اورد و بهمون گفت آدم تا چیزی رو داره قدرشو نمیدونه تا از دستش میده تازه قدرشو میفهمه

عزیز مامان قدر داشته هاتو بدون

قربونت برم من که الان مثه فرشته خوابیدی

بوووووووووووووووووووس کوچولوی مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نارینه
18 اردیبهشت 91 22:56
ناز بشه این آقا کوچولو که از پوشک بدش میاد ... داشته ها همیشه وقتی مهم میشن که از دستشون میدی .. حتی برای چند روز
سحر مامان آراد
19 اردیبهشت 91 0:10
ای جونم خوش بگذره با کالسکه سواری
مامان ساقی و محمد
19 اردیبهشت 91 17:01
آفرین به مانی جون. ماشین تازه مبارک.
مامان نسترن
21 اردیبهشت 91 9:21
مهربون مامان اومدم تا زودتر از همه زمینی ها بهت بگم : تموم آسمون پر شده از عطر خوش یه مامان بهشتی و تویی که یه تیکه کوچولو از خدا رو امانت گرفتی تا اسمونی تحویلش بدی همه فرشته ها بهت میگن: مامان روزت مبارک
سحر مامان آراد
21 اردیبهشت 91 13:47
مادر، مادر... نمی دانم معنای این واژه را در کجا جستجو کنم؟ در زلال اشک؟ بخشندگی خورشید؟ سرسبزی بهار؟ دلنشینی نگاه لیلی؟ سعیده جون روزت مبارک