مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

باباتو ترسوندی

1389/12/27 11:44
687 بازدید
اشتراک گذاری
دیشب از شدت خستگی زود تر از همیشه خوابیدم بابای مانی جون دوست نداره وقتی بیداره من بخوابم میگه با هم بخوابیم و سعی میکنه به هر کلکی مثل دیدن فیلم ،بازی با کامپیوتر یا بالا رفتن منو بیدار نگه داره اما دیشب نتونست یه کمی جومونگ بازی کرد و بعد رفت سراغ تلویزیون نمیدونم  دقیق ساعت چند بود که اومد بخوابه یهو احساس کردم داره حرف میزنه بعد متوجه شدم با منه که میگفت چرا اینقدر وول میخوره چشه مگه نباید بخوابه تازه متوجه شدم داره در مورد مانی جون حرف میزنه راست میگفت خیلی حرکت میکرد و محکم لگد میزد بابای مانی جون گفت تو چه جوری خوابت میبره با این همه لگد زدن من دستمو گذاشتم یهو ترسیدم نکنه ناراحته که اینجوری لگد میزنه آخه الان باید بخوابه مگه نمیخوابه اونقدر سوال پیچم کرد که خواب از سرم پرید گفتم به تو رفته شکموئه آخه شام پیتزا درست کردم و واسه خودم کالباس نذاشتم اما دلم میخواست بذارم و بر خلاف همیشه با یکی سیر نشدم و خواستم سبک باشم فکر کنم واسه همین مانی جون داشت شکمم رو سوراخ میکرد. خلاصه بی خوابی زد به سرم و دائم فکرای احمقانه میکردم آخه داییم اینا هم رفتن سفر و از رسیدنشون بی خبر بودم .دم صبح بود که خوابم برد.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان فرشته
27 اسفند 89 12:37
الهی قربونت برم که اینهمه بهم شبیه هستیم ............ اما تو دل نازکتری از من چون برای ماهی ها دلت می سوزه بوس عزیزم ............. منم شام پیتزا درستیدم بدون ژامبون و سوسیس اما با گوشت چرخ کرده و مرغ سرخ شده خیلی خوشمزه شده بود جات خالی ...... یه چیز دیگه گلم پنیر تازه موزارلا بگیر من مارک کاله گرفتم هم با صرفه است برای پیتزا هم عالیه عالی خیلی خوشمزه سبک و کمتر چربی داره بدون مواد نگهداره هم هست برای ما باردارا خیلی خوبه ببخشید زیاد صحبت کردم خواستم چون مامانی با خیال راحت پیتزا بخوری