تموم شد
پسر گلم رنگ کاریمون تموم شد
دوشنبه آخر شب وسایل خونه رو جمع کردم و دیوارا رو سمباده کشیدم
البته بابات ناراحت شد و گفت نمیخواسته من کاری کنم قرار بوده کسی رو بیاره
به هر حال صبح که شماها خواب بودین من کار دیشبمو تموم کردم و زمین رو تمیز کردم و آماده شد واسه رنگ
ظهر بابات اومد و یه دیوار رو پرایمر زد و گفت رنگ درست کنیم و بعد پرایمر بزنیم
همون دیوارو رنگ کرد
عمه رویات اومد و گفت بچه اذیت میشه تو این بو
منم از خدا خواسته بردمت بالا
مامانیت هم بیرون بود و اومد و تو موندی بالا منم اومدم کمک بابات
من تند تند پرایمر میزدم و باباتم رنگ میزد
تا ساعت 19:30 کارمون تموم شد
این وسطا ده بار هم اومدم بالا و بهت سر زدم
اصلا هم نخوابیدی
باباییتم رفت واسمون آبمیوه و کیک خوشمزه خرید و خوردیم
وای تا ساعت 22 کارا چیدن وسایلمون طول کشید البته تو 20:30 خوابیدی و دو ساعت بعد بیدار شدی
قربونت برم من خیلی اجتماعی هستی مامان اصلا بهونه نگرفتی
خدارو شکر که زودی کارمون تموم شد با اینکه مثه نقاش ماهر رنگ نزدیم اما الان هر کی میومد کلی پول میگرفت که هیچ دو هفته هم طول میکشید
حالا دیگه باید برم سراغ خونه تکونی
خیلی دوست دارم پسر خوبم