مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

هفته 33

1390/1/28 0:34
279 بازدید
اشتراک گذاری
مانی جونم امروز وارد ۳۳ هفته شدی. جمعه شب موقع خواب وقتی داشتیم با بابات حرف میزدیم من گفتم اگه هنوزم نی نی تو دلم نبود چه کار میکردیم اما بابات چیزی نگفت اشک تو چشام جمع شد و خودم رو نگه داشتم که گریه نکنم.دوباره از بابات پرسیدم الان چه احساسی به نی نی داری گفت هر چی باشه به احساس تو نمیرسه اولش ناراحت شدم اما وقتی ادامه حرفشو زد گریه ام گرفت.بابات گفت الان تو دل تو هست و من نمیتونم زیاد حسش کنم حتی وقتی دستمو میذارم فقط یه حرکت کوچیک رو حس میکنم اما تو تمام این ۸ ماه حسش کردی و الان هم تکون که میخوره بیشتر احساس میکنی من وقتی دنیا بیاد اون موقع واقعا حسش میکنم.خلاصه کلی حرف زدیم اما من نمیدونم چم بود که بی دلیل اشکم میومد بابات هم مثل اینکه فهمید دنبال بهوونهء گریه میگردم زود لامپ رو خاموش کرد.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آرتین خان
29 فروردین 90 11:20
سلام عزیزم نمیدونستم دوست خوبی مثل شما دارم مگه قبلا بهم سر زده بودی؟ خوشحالم که وارد 33 هفته شدی به سلامتی زایمان خواهی کرد عزیزم تغییرات احساساتت کاملا طبیعیه و منم همیشه دنبال بهوونه بودم که گریه کنم. ما خانوم ها چه دوره هایی رو داریم ها (چشمک) عزیزم سعی کن مشکل کم خونیت حل بشه اما زیاد نگران نباش که برای زایمان بهت خون وصل میکنن و رله میشی راستی تاریخ زایمانت رو برام بنویس