مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

عجیب اما واقعی

1390/2/30 13:03
246 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم دیروز رفته بودم خونهءمامانیم

از در که وارد شدم دیدم مامانی داره دلمه برگ انگور و گل کلم درست میکنه.گل از گلم شکفت و مثل شکمو ها خوشحال شدم.

به مامانی گفتم من یه سر میرم پایین خونهء دایی نادر.

رفتم پایین دیدم که پوران داره دلمه برگ انگور درست میکنه و مهبد هم یه فلفل دلمه ای بزرگ که تو دستای کوچیکش جا نمیشد و همون جور که رو میز نشسته بود بین دو تا کف باش نگهش داشته بود و داشت با قاشق توش مواد میریخت و میگفت تو تمیزیون(تلویزیون)اینجویی(اینجوری)درست میتونن(میکنن).

الهی فدات شم گلم کی باشه تو از این کارا واسم بکنی.

داشتم میرفتم پیش مامانی که آتوسا هم همزمان با من اومد تو و دید مامانی داره دلمه درست میکنه گفت شما هم دلمه درست کردین من با تعجب نگاش کردم گفتم مگه چیه گفت مامانم میخواد درست کنه منو مامانی با هم  خندیدیم بعدش که به مامانی گفتم پوران هم دلمه درست کرده مامانی گفت امروز همه تو خونه با هم هماهنگ شدن.

واسم جالب بود که تو یه خونه همه بدون اینکه خبر داشته باشن اما یه جور غذا درست کنن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ماهان
31 اردیبهشت 90 9:31
خیلی جالب بود گلم حالت که خوبه عزیزم