مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

بهترين لذت دنيا

گل پسر مامان تو دنيا يه چيزايي هست كه به دست آوردنش خيلي لذت بخشه اونقد  دوست داشتنيه كه گاهي آدما به خاطرش همديگه رو از بين ميبرن بعضي هاش بزرگ و بعضي هم كوچيكه بستگي به آدمش داره كه چه طور بدستش بياره لذت دنيا واسه هر كسي يه معني خاصي داره اداره كردن،خوردن،پوشيدن،گشتن و يا هر چيز ديگه اي كه تو دنيا هست همهء آدما دوست دارن سلامت باشن و خوب بخورن و خوب بپوشن و برن تفريح بعضي ها توانايي دارن و بعضي ها هم نه البته بيشترش به اوضاع مالي بستگي داره اما يه لذتايي هم تو دنيا هست كه بعضي ها تو بهترين شرايط هم نميتونن داشته باشنش منم خيلي چيزارو دوست دارم كه شايد نتونم به دست بيارم اما بهرين لذت دنيام نيست بهترين لذت دنيا و...
20 ارديبهشت 1392

عاشقانه

سرتو میذاری رو بالشم صورتت رو میچسبونی به صورتم چشماتو باز و بسته میکنی و مژه هات گونه امو قلقلکک میده تند تند نفس میکشی و منتظری یه چیزی بگم ساکت میمونم و از صدا و گرمای نفست لذت میبرم صبرت تموم میشه و میگی که شیر میخوای این یعنی تو منت کشی کردی بعد از اینکه واسه خوابیدنت ناراحتم کردی و دعوات کردم اومدی که آشتی کنیم تا شروع کردی به شیر خوردن خوابت برد مثه یه فرشته تو بغلم خوابیدی بوسه بارونت کردم خیلی دوست دارم و میدونم که اگه سر وقت نخوابی بد اخلاق میشی و بیشتر از من خودت اذیت میشی ممنون که مامان رو بخشیدی این بهترین حس دنیاست خوشبختم که مامانتم     ...
16 آذر 1391

قدیم و بچگی

پسر مامان دیشب موقع خواب بابات شروع کرد به خوندن شعرهای کودکیمون ده بیست سه پونزده هزارو شصت و شونزده........... آر مان ناوارا دو دو اسکاچی............. دستمال من زیر درخت آلبالو.......... و کلی شعر های دیگه که به قول بابات هنوزم معنی بعضی هاشونو نمیدونیم چه بچگی هایی داشتیم دلمون به یه آلو که نایلونش رو هم میجویدیم و تا پدرش رو در نموردیم ولش نمیکردیم خوش بود یه آلاسکا(همون ایس پک) یه کامک نمکی یه عروسک یا یه ماشین هنوزم وقتی آلو بستنی و پفک میخریم مثه بچگی هامون میشیم هول خوردنشیم لواشک رو زودی قورت میدیم که دوباره برداریم هنوز پفک رو نخوردیم بستنی رو میاریم خیلی وقتا تو بچگی هم بهمون سخت گذشت اما گذشت خوشحالم که ...
25 آبان 1391